کتاب شاهنامه به نثر بی گزند از باد و باران اثر حکیم ابوالقاسم فردوسی نشر نگاه
کتاب کلیات نظامی گنجوی اثر نظامی گنجوی نشر نگاه
کتاب رباعیات خیام نشر یاقوت کویر
کتاب دیوان حافظ نشر ارس
کتاب فرهنگ موضوعی فارسی اثر بهروز صفرزاده نشر نو
کتاب دیوان حافظ نشر آبراه
کتاب تابستانی با پروست اثر ماتیاس چوکه نشر نو
کتاب مجموع داستان های شاهنامه روزگار رنج کین ایرج اثر محسن دامادی انتشارات کتاب سرای نیک
کتاب مجموعه داستان های شاهنامه بامداد افراسیاب اثر محسن دامادی انتشارات کتاب سرای نیک
کتاب داستان های شاهنامه فردوسی به نثر روان ساده اثر رحیم ظریف آبکنار نشر سما
کتاب چرا مردم آثار ادبی می خوانند اثر کلی گریفیث نشر چشمه
كتاب قطره اشکی در اقیانوس اثر مانس اشپربر نشر نو
کتاب خسی در میقات اثر جلال آل احمد نشر جامه دران
کتاب سه تار اثر جلال آل احمد انتشارات مصدق
کتاب بوستان سعدی نشر یاقوت کویر
کتاب از کی قباد تا کی کاوس اثر محسن دامادی نشر کتابسرای نیک
کتاب ادبیات آلمانی در قرن بیستم(2جلدی) اثر حسن نکوروح نشر نگاه
کتاب کلیات نظامی گنجوی نشر نگاه
کتاب لیکو اثر منصور مومنی نشر نشر نو
کتاب دیوان حافظ نشر یاقوت کویر
کتاب بوستان سعدی نشر یاقوت کویر
کتاب بوستان سعدی نشر یاقوت کویر
کتاب بوستان سعدی نشر یاقوت کویر
کتاب دو خط شاهنامه از بیژن اثر حدیث لزر غلامی انتشارات پرتقال
کتاب فواید گیاهخواری اثر صادق هدایت انتشارات جاویدان
کتاب رومی درمانی اثر نوزت ترهان ودامیان هریس هدناندز انتشارات بدرقه جاویدان
کتاب قصه نویسی اثر سیدمحمدعلی جمالزاده نشر علم
کتاب بانگ نی اثر هوشنگ ابتهاج انتشارات کارنامه
به نام خدا سایت شی مارکت
شِعر، سُرود، چامه یا چکامه شاخهای از ادبیات است که از ویژگیهای زیباییشناختی و اغلب ریتمیک زبان استفاده میکند. دهخدا در یادداشتهای خود دربارهٔ شعر چنین مینویسد: «چکامه، چغامه، چامه، نَشید، نظام، سخن منظوم، منظومه، قریض. ظاهراً ایرانیان را قِسمی سرود یا شعر بوده و خود آنان یا عرب آن را «هَنَیمَه» مینامیدهاند. قدیمترین شعر ایران که به دست است گاتاهای زرتشت میباشد که نوعی شعر هجایی محسوب میشود».
شاعران و منتقدان، تعریفهای گوناگون و بیشماری از «شعر» ارائه دادهاند. در تعریفهای سنتی دربارهٔ شعر کهن فارسی، ویژگی اصلی شعر را موزون و آهنگین بودن وادای حق مطلب به زیباترین شیوه ممکن آن دانستهاند. در تعریفهایی دیگر، با دانش، فهم، درک، ادراک و وقوف یکی انگاشته شدهاست. دهخدا در فرهنگ لغت خود به تعاریف علمای عرب نیز اشاره کرده و مینویسد: «نزد علمای عرب کلامی را شعر گویند که گوینده آن پیش از ادای سخن قصد کرده باشد که کلام خویش را موزون و مقفی ادا کند و چنین گویندهای را شاعر نامند ولی کسی که قصد کند سخنی ادا کند و بدون اراده سخن او موزون و مقفی ادا شود او را شاعر نتوان گفت».
به هر اثر مکتوب، ادب یا ادبیات میگویند، از این واژه برای سخنی که از حدّ سخنان عادی، برتر و والاتر بودهاست و مردم، آن سخنان را در میان خود، ضبط و نقل کردهاند و از خواندن و شنیدن آنها دگرگون گشته و احساس غم، شادی یا لذّت نیز استفاده میشود در باور همگانی، ادبیات یک تیره یا ملت برای نمونه مجموعه متنهایی است که آثار ماندگار و برجسته پیشینیان آن تیره و ملت را تشکیل میدهند. یکی از طبقهبندیهای مشهور و پرکاربرد متنهای ادبی، طبقهبندی دوگانهایست که بر اساس آن متنها به دو گونه اصلی شعر و نثر تقسیم میشوند. این طبقهبندی سنت دیرینهای در سخنشناسی، زبان فارسی و ادبیات جهان دارد. سخنوران و فیلسوفان از دیرباز در پی پررنگ کردن خط ظریف میان این دو گونه، تعریفی فراگیر و تمیّزدهنده از شعر و نثر بودهاند؛ البته در نخستین دستهبندی ادبی انجام شده توسط ارسطو در تاریخ بشر، ادبیات یونان شامل گونه سومی به نام دراما یا همان هنر نمایشی باستان نیز بود که بعدها توسط رومیان توسعه یافت و در متون غربی تا به امروز این دستهبندی، بر خلاف سنت ایرانی نظم و نثر، به نظم و نثر و دراما تقسیم میشود. شاید یکی از دلایل نبود دراما در گونههای اصلی ادب فارسی، فقدان توجه به هنرهای نمایشی پیش از اسلام بوده باشد، زیرا همزمان با یونان باستان، در ایران باستان از هخامنشی به بعد، مدارک هنرهای نمایشی همراه آواز و موسیقی نیز وجود دارد.
در هزاره دوم پیش از میلاد؛ ریگوِدا، که از قدیمیترین اشعار و سرودهای مذهبی هندی به زبان سانسکریت ودایی است، سروده شد.
ادبیات در هر فرهنگ، جامعه و ملتی دارای تعاریف مختلفی بوده و در طی زمان ممکن است تعاریف پیشین آن تغییر کند و یا به چالش کشیده شود. ادب واژهای است معرب از فارسی. این واژه از دیدگاه واژهشناسان به معنی ظرف و حسن تناول آمدهاست. برخی نیز در فارسی، ادب را به معنی فرهنگ ترجمه کردهاند و گفتهاند که ادب یا فرهنگ همان دانش است از دیگر معانی واژهٔ ادب میتوان به هنر، حسن معاشرت، شیوهٔ پسندیده، با سخن اشاره کرد؛ اما ادب در اصطلاح، نام دانشی است که قدما آن را شامل این علوم دانستهاند: واژه، صرف، نحو، معانی، بیان، بدیع، عروض، قافیه، قوانین خط، قوانین قرائت که بعضی اشتقاق و انشاء راهم بدانها افزودهاند.
البته دیدگاه ادبای قدیم دربارهٔ معنی اصطلاحی «ادب» کمی مختلف است. بعضی آن را فضیلت اخلاقی، برخی پرهیز از انواع خطاهاو برخی آن را مانند فرشتهای دانستهاند که صاحبش را از ناشایستیها بازمیدارد.
اما علم ادب (ادبیات) یا سخنسنجی یا در دیدگاه پیشینیان اشاره داشتهاست به دانش آشنایی با نظم و نثر از جهت درستی و نادرستی و خوبی و بدی و مراتب آن. اما برخی ادیب را کسی میدانستند که عالم بر علوم نحو، لغت، صرف، معنا، علم بیان، عروض، قافیه و فروع باشد و برخی خط، قرضالشعر، انشا، محاضره و تاریخ را هم جزو آنها دانستهاند. و در ایران تا سدهٔ پیشین صفت ادیب را برای کسی به کار میبردند که به زبانهای فارسی و عربی و علوم مربوط که به آنها اشاره شد مسلط و در سخن ماهر در استفاده از آنها بود. مانند ادیب الممالک فراهانی و ادیب نیشابوری. جرجی زیدان در این باره مینویسد:
«علم ادب در اصطلاح علمای ادبیت مشتمل بر اکثر علوم ادبیه است از قبیل: نحو، لغت، تصریف، عروض، قوافی، صنعت شعر، تاریخ و انساب؛ و ادیب کسی است که دارای تمام این علوم یا یکی از آنها باشد و فرق مابین ادیب و عالِم آن است که ادیب از هر چیزی بهتر و خوبترش را انتخاب مینماید و عالم تنها یک مقصد را گرفته در آن مهارت مییابد.»
مردم غالباً بین ادبیات و آثار مکتوب دیگر تفاوت قائل میشوند. اصطلاحات «تخیل ادبی» و «شایستگی ادبی» غالباً به منظور تشخیص آثار ادبی از یکدیگر مورد استفاده قرار میگیرند؛ مثلاً تقریباً تمام انسانهای باسواد دنیا آثار چارلز دیکنز را در زمرهٔ «ادبیات» تلقی میکنند در حالی که برخی از منتقدین، آثار جفری آرچر را شایستهٔ گنجانده شدن تحت عنوان «ادبیات انگلیسی» نمیدانند. گاهی اوقات ممکن است منتقدان برخی از آثار را به دلایلی همچون سطح پایین دستور زبان و نحو، داشتن پیرنگ روایتی باورنکردنی یا گسیخته یا داشتن شخصیتهای متناقض یا غیرقابلباور از زمرهٔ آثار ادبی حذف کنند. اما باید گفت که مفهوم واژه ادب و ادبیات نیز همانند همهٔ پدیدههای دیگر در طول زمان یکسان نمانده و دستخوش تحول گردیدهاست. بیشتر اقوام قدیم جهان، همچون یونانیان، ادب را فقط به معنی و مفهوم شعر به کار میبردهاند و علوم ادبی، نزد آنها علم شعر بودهاست و بس.