کتاب فروش موفق اثر برایان ترسی نشر ذهن آویز
کتاب چک لیست مدیران اثر درک رون تری نشر پیکان
کتاب قوانین ناپلئون اثر ویلیام دیتریش نشر گوتنبرگ
کتاب اصول آماده سازی اثر جان سی مکسول نشر پیکان
کتاب جنبش آهستگی اثر کارل انوره انتشارات بذر خرد
به نام خدا سایت شی مارکت
مدیریت به فراگرد بهکارگیری کارامد و اثربخش منابع مادی و انسانی زیر نظام ارزشی پذیرفته شده آن جامعه با عنایت به اصولی چون برنامهریزی، سازماندهی، بسیج منابع و امکانات، هدایت و کنترل و نظارت بر اساس هدفهای از پیش تعیین شده گفته میشود.
تعریف
تاکنون، تعاریف متعددی برای مدیریت ارائه شدهاست. برخی از مهمترین تعاریفی که ارائه شده، به قرار زیر است:
- هنر انجام کار به وسیله دیگران یا تفویض کار
- فرایندی که طی آن تصمیمگیری در سازمانها صورت میپذیرد
- انجام وظایف برنامهریزی، سازماندهی، رهبری، هماهنگی و کنترل
- علم و هنر هماهنگی کوششها و مساعی اعضای سازمان و استفاده از منابع برای نیل به اهداف سازمانی
- بازی کردن نقش رهبر، منبع اطلاعاتی، تصمیمگیرنده و رابط برای اعضای سازمان
- مجموعه ای از عملیات آگاهانه و مستمر برای موفقیت یک سازمان میباشد
مدیریت از دید کارکردی شامل وظایفی همچون برنامهریزی، تصمیمگیری، سازماندهی، نوآوری، هماهنگی، ارتباطات، رهبری، انگیزش و کنترل میگردد. این نوع تعاریف از مدیریت اگر چه با کمی و کاستی یا فزونیهایی در واژههای بیانکنندهٔ وظایف روبروست، اما به نظر روانتر از تعاریفی است که میکوشند مدیریت را محصور به یک ویژگی خاص نمایند یا ارزش فلسفی خاصی به مفهوم بیفزایند. بااینحال، تعاریف متعدد از مدیریت با توجه به کارکردهای آن از سوی محققانی چون فایول یا گیولیک دارای تفاوتهایی است که بهسادگی نمیتوان از آنها گذر کرد. آنچه واضح است علم مدیریت هنوز نتوانستهاست تعریف خود را مدیریت کند
تعریف ذیل، مفاهیم کلیدی مدیریت را دربردارد:
- مدیریت یک فرایند است.
- مفهوم نهفته مدیریت، هدایت تشکیلات انسانی است.
- مدیریت مؤثر، گرفتن تصمیمات مناسب و دستیابی به نتایج مطلوب.
- مدیریت کارا به تخصیص و مصرف مدبرانه میگویند.
- مدیریت بر فعالیتهای هدفدار تمرکز دارد.
- مدیریت عبارتست از عملی که بهصورت آگاهانه و مستمر انجام میشود و به سازمان شکل میدهد.
وظایف مدیریت
هنری فایول، صنعتگر فرانسوی، چنین اظهار داشت که همه مدیران، پنج وظیفه یا کار، انجام میدهند: برنامهریزی، سازماندهی، رهبری، هماهنگی و کنترل. امروزه، این کارها را به صورت چهار وظیفه:
بیان میکنند.
پیتر دراکر، وظیفه مدیران را بازاریابی و نوآوری میداند. در عین حال، متون جدیدتر عمده وظایف مدیران را برنامهریزی، سازماندهی، رهبری، استخدام و کنترل میدانند برخی از منابع، استخدام را از فهرست فوق حذف کردهاند و برخی نیز هماهنگی را جایگزین آن نمودهاند.
مدیریت از دید کارکردی شامل وظایفی همچون برنامهریزی، تصمیمگیری، سازماندهی، نوآوری، هماهنگی، ارتباطات، رهبری، انگیزش و کنترل میگردد
برنامهریزی
برنامهریزی یا طرحریزی یعنی اندیشیدن از پیش. متخصصین از زوایای متعدد برای برنامهریزی تعاریف متعددی ارائه کردهاند که برخی از آنها از این قرار است:
- تعیین هدف، یافتن و ساختن راه وصول به آن،
- تصمیمگیری در مورد اینکه چه کارهایی باید انجام گیرد،
- تجسم و طراحی وضعیت مطلوب در آینده و یافتن و ساختن راهها و وسایلی که رسیدن به آن را فراهم کند،
- طراحی عملیاتی که شی ء یا موضوعی را بر مبنای شیوهای که از پیش تعریف شده، تغییر بده
در گزینش و تعیین هدف، مدیر باید امکانپذیر بودن و قابل قبول بودن آنها را از نظر مدیران و کارکنان، مورد توجه قرار دهد.
برنامه آموزشی بازاریابی باید با ارزیابی نیازهای آموزشی شما آغاز گردد. بهطور کلی این نیازها در مناطقی که شما در آن عملکرد ضعیفی دارید بیشتر نمایان میشوند. بهطور مثال اگر میزان وفاداری مشتریان به کسب و کار کاهش بیابد یا فروشندهای قادر به فروش در اندازه استاندارد و معمول نباشد. این محدودهها همچنین شامل فرصتها و تغییرات نیز میشوند.
سازماندهی
سازماندهی فرایندی است که طی آن تقسیم کار میان افراد و گروههای کاری و هماهنگی میان آنان، به منظور کسب اهداف صورت میگیرد.
در رابطه با سازماندهی، مدیر باید هم ساختار سازمان را متناسب با اهداف و منابع سازمان ایجاد نماید(طراحی سازمان) و هم به دنبال فراهم نمودن افراد مناسب برای ساختار تعیین شده (تأمین منابع) باشد. در صورت لزوم، مدیر، مسئولیت، اختیار و قدرت خود را به فرد دیگری تفویض میکند.
انگیزش
رهبری یا هدایت یعنی تلاش مدیر برای ایجاد انگیزه و رغبت در زیردستان جهت دست یافتن به اهداف سازمان.
ارزیابی
کنترل، تلاش منظمی است در جهت رسیدن به اهداف استاندارد، طراحی سیستم بازخورد اطلاعات، مقایسهٔ اجزای واقعی با استانداردهای از پیش تعیین شده و سرانجام تعیین انحرافات احتمالی و سنجش ارزش آنها بر روند اجرایی که در بر گیرندهٔ حداکثر کارایی است.
۱۰اصل مهم در مدیریت
- تقسیم کار مناسب، به منظور یک مسئولیت ویژه برای هریک از کارمندان.
- اطلاعرسانی دقیق درمورد قوانین و مقررات موجود در سازمان به کارمندان.
- تیم پروژه فقط و فقط از یک نفر دستورالعمل گرفته و آن را اجرایی کند و هر گروه بهصورت جداگانه یک رئیس داشته باشد.
- اطمینان کامل از پیشروی درست اعضای سازمان در یک راستا و برای یک هدف.
- اطمینان از وجود منافع مشترک برای سازمان در بین کارکنان هر گروه.
- اطمینان از وجود پاداش مناسب برای اعضای سازمان.
- آگاهی از تصمیمگیریهای مدیران گروههای زیر مجموعه شرکت.
- ایجاد امنیت شغلی برای کارکنان.
- تشویق کارکنان به داشتن خلاقیت و انگیزه در کار.
- تقویت روحیهٔ تیم پروژه و تلاش برای هماهنگی و انسجام گروه