نمایش به عنوان گرید لیست
مرتب سازی بر اساس

به نام خدا                                                                                    سایت شی مارکت

تفسیر در لغت به معنای ایضاح و تبیین است. درباره ریشه این کلمه دو رأی وجود دارد:

  1. این واژه از مادّه فسر گرفته شده است. لغت‌شناسان برای این مادّه معانی متعددی ذکر کرده‌اند، از جمله بیان و توضیح دادنآشکار ساختن امر پوشیدهو کشف و اظهار معنای معقولکه همه این معانی در مفهوم «‌تبیین و آشکار ساختن و اظهار کردن‌» مشترک‌اند. برخی «‌فسر‌» و «‌تفسیر‌» را مترادف یکدیگر دانسته‌اند اما به نظر می‌رسد که ــ به دلیل خصوصیت معنایی باب تفعیل که اغلب در معنای مبالغه و تکثیر است و با توجه به معانی ذکر شده برای «‌تفسیر‌» در کتب لغت ــ واژه تفسیر مبالغه معنای فَسر  و به معنای آشکار نمودن مطالب معنوی و معقول همراه با سعی و اجتهاد باشد.
  2. این واژه مشتق از «‌سفر‌» و مقلوب آن است. این قول علاوه بر آنکه مبتنی بر قاعده اشتقاق کبیرمی‌باشد که در زبان عرب رایج است ناشی از آن است که برخی از لغت شناسان معنای اصلی مادّه سفر را کشف و آشکار شدن دانسته‌اند، با این توضیح که دو مادّه، علاوه بر لفظ، در معنا نیز مشابه‌اند. اما بررسی موارد استعمال این دو مادّه نشان می‌د هد که اولی بیشتر در مورد اظهار معنای معقول و آشکار کردن مطالب معنوی و دومی برای آشکار نمودن اشیای خارجی و محسوس استفاده می‌شود چنان که راغب اصفهانی کاربرد اولی را برای بیان معنای معقول  و کاربرد دومی را مختص به اعیان مادّی و خارجی دانسته است و امین خولی  نیز همین نظر را تأیید کرده، ضمن این که در اشتقاق واژه تفسیر از هر یک از این دو مادّه تفاوتی قائل نیست زیرا هر دو در معنای «‌کشف و اظهار‌» مشترک‌اند. اکثر لغویان معتقد به دیدگاه نخست‌اند و در کتب خود به دیدگاه دوم اشاره‌ای نکرده‌اند.

همچنین گفته شده که اصل واژه تفسیر، سریانی است که در متون قدیمی این زبان به معنای شرح و توضیح کتاب مقدّس فراوان به کار رفته است.

کاربرد در قرآن

کلمۀ تفسیر یک بار در قرآن آمده و آن هم به معنای بیان و شرح است: وَلَا يَأْتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْنَاكَ بِالْحَقِّ وَأَحْسَنَ تَفْسِيرً‌ا (ترجمه: و براى تو مَثَلى نياوردند، مگر آنكه [ما] حق را با نيكوترين بيان براى تو آورديم.)فرقان۳۳زیرا در پاسخ مشرکان مکه که همواره پیامبر(ص) را مورد شماتت قرار می‌دادند و در نبوت و رسالت حضرت تشکیک می‌کردند، قرآن پاسخ می‌دهد: و کافران برای تو هیچ مثلی نیاوردند مگر آن که جوابی حق و خوش بیان‌تر برایت بیاوریم.

علامه طباطبائی دانش تفسیر را این چنین تعریف کرده است: «تفسير به معناى بيان معانى آيات قرآنى و كشف مقاصد و مداليل آن است».

مهم‌ترین نکته در باب تفسیر عبارت از نقش این علم در پرده برداری از مدلول لفظ و بیان معانی است. در نتیجه، بیان معانی ظاهری لفظ که از ظاهر کلام به ذهن می‌رسد، تفسیر خوانده نمی‌شود و به تعبیر شهید صدر (م ۱۴۰۲ق): «‌پرده برداری و بیان در معنای تفسیر در جایی مطرح است که گزارش گر نوعی پنهان بودگی و پیچیدگی باشد تا از راه تفسیر کشف و زایل گردد. ولی در جایی که سخن با معانی ظاهری و زودرس روشن می‌شود و لفظ معنای آن را آگاهی می‌دهد، تفسیر نامیده نمی‌شود، زیرا از چیزی پنهان پرده برداری نکرده است». این تعریف برای محدودۀ تفسیر و میدان فعالیت این علم در فهم پیام قرآن بسیار مهم است، زیرا مشخص می‌کند کجا جای تفسیر و کجا جای برداشت از معنای ظاهری و ترجمان کلام است. سیوطی نیز در الاتقان این تعریف را ارائه کرده است: «‌تفسیر علمی است که از احوال قرآن از نظر دلالت بر مرادش متناسب با درک و فهم بشر بحث می‌کند».

آغاز تفسیر قرآن

نخست بايد بگوئيم : تفسير كه به معناى بيان معانى آيات قرآنى و كشف مقاصد و مداليل آن است ، از قديمى ترين اشتغالات علمى است كه دانشمندان اسلامى را به خود جلب و مشغول كرده است. و تاريخ اين نوع بحث كه نامش تفسير است، از عصر نزول قرآن شروع شده، و اين معنا از آيۀ كَمَا أَرْ‌سَلْنَا فِيكُمْ رَ‌سُولًا مِّنكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ (ترجمه: همان طور كه در ميان شما، فرستاده‌اى از خودتان روانه كرديم، [كه‌] آيات ما را بر شما مى‌خواند، و شما را پاك مى‌گرداند، و به شما كتاب و حكمت مى‌آموزد)بقره۱۵۱به خوبى استفاده مي‌شود، چون مى فرمايد: همان رسولي كه كتاب قرآن به او نازل شد، آن كتاب را به شما تعليم مى‌دهد.

روش ابتدایی در تفسير

صفحه‌ای از تفسیر ابن عباس - نسخۀ خطی ایاصوفیا

طبقه اول از مفسرين اسلام، جمعى از صحابه بودند مانند ابن عباس، و عبدالله بن عمر، و ابىّ ، و غير ايشان.

آن روز بحث از قرآن از چارچوب جهات ادبى آيات، و شان نزول آنها، و مختصرى استدلال به آيات براى توضيح آياتى ديگر، و اندكى تفسير به روایات وارده از رسول خدا(ص) در باب قصص و معارف مبدا و معاد، و امثال آن تجاوز نمی‌كرد.

در مفسرين طبقه دوم، يعنى تابعين چون مجاهد و قتاده و ابن ابى ليلى و شعبى و سدى و ديگران نيز كه در دو قرن اول هجرت بودند، جريان به همين منوال بود. ايشان هم چيزى به آن چه مفسرين طبقه اول، و صحابه ، در طريقه تفسير سلوك كرده بودند، نيفزودند. تنها چيزى كه به آن اضافه كردند، اين بود كه بيشتر از گذشتگان در تفسير خود، روايت آوردند.

بعد از رسول خدا(ص) در عصر خلفا، فتوحات اسلامى شروع مى شود، و مسلمانان در بلاد فتح شده با فرقه هائى مختلف، و امت‌هایى گوناگون، و با علماى اديان و مذاهب مختلف آشنا می‌شوند و اين معاشرت و آميزش سبب مى‌شود بحث هاى كلامى در مسلمانان شايع شود.

از سوى ديگر در اواخر سلطنت امویان و اوائل عباسیان، يعنى در اواخر قرن اول هجرت، فلسفه يونان به زبان عربى ترجمه شده، در بين علماى اسلام انتشار يافت. و همه جا مباحث عقلى ورد زبان‌ها و نقل مجالس علماء شد و از سوى سوم مقارن با انتشار بحث‌هاى فلسفى، مطالب عرفانى و صوفى گرى نيز در اسلام راه يافته، جمعى از مردم به آن تمايل نمودند. و از سوى چهارم، جمعى از مردم سطحى به همان تعبد صرف كه در صدر اسلام نسبت بدستورات رسول خدا(ص) داشتند، باقى ماندند و بدون اينكه كارى به عقل و فكر خود داشته باشند، در فهم آيات قرآن به احاديث اكتفاء نموده و در فهم معناى حديث هم هيچگونه مداخله اى ننموده، به ظاهر آنها تعبد مى كردند. و اگر هم احيانا بحثى از قرآن مى كردند، تنها از جهات ادبى آن بود و بس. اين چهار عامل باعث شد كه روش اهل علم در تفسير قرآن كريم مختلف شود، علاوه بر اين چهار عامل، عامل مهم ديگرى كه در اين اختلاف اثر به سزائى داشت، اختلاف مذاهب بود كه آنچنان در ميان مسلمانان تفرقه افكنده بود، كه ميان مذاهب اسلامى هيچ جامعه اى، كلمه واحدى نمانده بود، جز دو كلمه (لا اله الا الله و محمد رسول الله)، و گر نه در تمامى مسائل اسلامى اختلاف پديد آمده بود.

WHATSAPP
INSTAGRAM
TELEGRAM
APARAT

کلیه حقوق مادی و معنوی محفوظ است

طراحی فروشگاه اینترنتی: سیتی‌سان : citysun.ir